الهه سرور

الهه سرور و تحولی در موسیقی افغانی  

 

آن روزها کم بود چون یکی نبود. اگر بود، او نبود. اگر بود نامرئی شده بود. آن روزها تاریک بود اما در گوشه‌ای، چشمی به فتیله پاین رفته چراغ و نور بی‌رمقش زل زده بود. او با دلهره، با وسوسه، با درد اما شجاعانه پا پیش ماند. او این فتیله چراغ را بالا کشید. او نور تابید. و آن کنج فروزانتر شد. در چشم‌های او درد را می‌شد دید. او به بالاها نگاه کرد و با امید به میدان پا گذاشت و گفت: در دل من درد را نشو و نمای دیگر است.

خانم "الهه سرور" با ارائه  آهنگ  " سنگ سار " همه را غافل‌گیر و متحیر کرد. بی‌شک این یک تحول در موسیقی افغانستان به شمار می‌رود. الهه سرور، بدون شک آغازگر فصل جدیدی در تاریخ موسیقی افغانستان است. ما به الهه نیاز داریم. مبارکبار بر این کشور که طلیعه امید بخشی در موسیقی ارائه کرده است.

من قبلا گفته بودم که موسیقی‌ افغانی یعنی کوپی و بازخوانی آهنگ‌های هندی، پاکستانی و بعد هم وسیله‌های شان به دو چیز ختم می‌شود: هارمونیه و تبله. اشعارش هم از چشم و لب و شب و شراب چیزی بیشتر از آن نیست. بدتر از همه اینکه این روزها این نام وطن تمام این دهان‌های آوازخوانان را پرکرده و این را به حساب همان ابتذال بگیرید. خیلی جالب است که الهه به این چیزها اشاره کرده است. الهه نه تنها هنرمند است بلکه نظرمند و روشنفکر بزرگ است. افغانستان تا هنوز هیچ هنرمندی نداشته است که حداقل بتواند درست صحبت بکند چه برسد به اینکه در موسیقی نظری داشته باشند. کدام هنرمند و آهنگ‌ساز افغانی را دیدید که کتاب نوشته است؟ به جز از استاد مددی.

خیلی از همان آدم‌ها که کارهای بزرگی کرده‌اند درگذشته‌اند، خیلی‌های دیگر هنوز هم زنده‌اند، عمر شان را در کوچه سنگ‌تراشی و کوچه خرابات به سور و لی تیر کردند، آمدند در اینجا، در غرب دچار فقر فکری و هنری و دچار امراض فکری و حتی اخلاقی شده‌اند. همان سور و لی موسیقی هندی را هم اگر درست یاد می‌گرفتند حداقل موسیقی هندی ما خوبتر‌ می‌شد. سراسر "درد دندان" سرودند و آهنگ "شب لبان داغ خویش". با رادیوها مصاحبه می‌کنند، می‌گویند آهنگ‌های جدید ساخته‌اند، در حقیقت، در ادامه همان آهنگ‌های تکراری و کوپی قبلی است. اما باید باز هم یکی را فراموش نکنیم: فرهاد دریا، در سال‌های اخیر، کارهای چشم‌گیری کرد.


دوستان وبلاگ‌نویس و عزیزانی که می‌توانند چیزی بنویسید در این باره خاموش ننشینند.

ژاپن ...

ژاپن امروز...افغانستان فردا...

ژاپن...

یک کشور است... وقتی این اسم رو می شنوید یاد چی می افتید؟

صنعت؟...پیشرفت؟... شاید هم خیلی فکر کنیم یاد ناکازاکی و هیروشیما بیفتیم... دو تا شهری که زیر یه جفت بمب اتمی با خاک یکسان شدند...

ولی امروز چی؟ ژاپن یک ابر قدرت شده است... همین سال ۱۹۴۵ بود که دو تا از شهر های ژاپن ویران شدند... یه چیزی رو بدونیم: تاریخ معلم همه است... همین چند وقت پیش بود که مجموعه کامل و زیبای « تاریخ جهان » توجهم رو جلب کرد. و بعد از خوندن چندتا... فقط چند تا از کتاب هاش اونهم با دقت و توجه ... فهمیدم زندگی یعنی چی!

ژاپن یک الگوی کامل است... چیزی که ژاپن رو طی چند سال در ردیف ابرقدرت ها قرار داد پنج عامل به هم پیوسته بود:

۱. مردم ژاپن سرشت سخت کوشی داشتند و پس از شکست سخت در جنگ جهانی دوم ... تلاش و سعی فراوان را وظیفه خود می دانستند و از کوشش کردن لذت می بردند.

۲. مردم ژاپن به پس انداز علاقه زیادی داشتند. این چرخه اقتصاد ژاپن را متحول کرد.

۳. روابط خوب خارجی: اینکه دولت ژاپن پس از ویران شدن دو شهرش توسط آمریکا... با همان ویرانگر پیمان صلح بست! نصف موفقیت امروز ژاپن مدیون همین صلح است...

۴. همکاری بی وقفه دولت و صنعت: بودجه زیادی به بخش کارخانجات داده شد و همین باعث شده امروز وقتی می خواهید تلویزیون یا تلفن بی سیم یا DVD player خوب بخرید اول دنبال سونی می گردید و برایتان مهم است که آیا ساخت ژاپن است یا تقلبی؟

۵. مردم تجمل را کنار گذاشتند و سعی کردند که ساده زندگی کنند و قانع باشند.

چرا فکر می کنیم سیاست چیز پیچیده ایه؟ سیاست یعنی رفتار به نحوی که بتونی از موقعیت بهترین استفاده رو ببری! سیاست یعنی لذت از زندگی توام با زیرکی خاص! یعنی همین که با دشمنت بعد از یه ضربه مهلک که به تو زده صلح کنی که بعدا بتونی پیشرفت کنی... اگر این صلح انجام نمی شد... امروز ژاپنی هم رو نقشه کره زمین نبود...

پیشنهاد می کنم کتاب « ژاپن امروز » از مجموعه تاریخ جهان رو حتما بخونید. ما باید پیشرفت کنیم...

اونهایی که می گید افغانستان درست بشو نیست یا افغانستان جای زندگی نیست... وضعمون از ژاپن ویران شده که بدتر نشده... تا دیرنشده باید شروع کنیم... 

باید سال ۸۹ رو که اومده مثل ژاپنیها خیلی خوب استارت بزنیم... 

تا خودمون نخوایم هیچ کس یا هیچ چیزی نمیتونه کشورمونو درست کنه ... 

پس بهتره که هر چه زودتر خودمون شروع کنیم ...

منتظر نظراتتون هستم...

 

حامد و محمود

این صفحه را با آدرس آن حتما به ایمیل دوستان و سایتها و وبلاگها و خبرگزاری ها بفرستید !

  استمداد و درخواست کمک از مردم جهان و رسانه های بین المللی   

ما مهاجرین افغانی مقیم ایران از مردم جهان و سازمان ملل و سازمانهای بین المللی حقوق بشر و خبرگزاری ها و رسانه های جهان استمداد می کنیم ومی خواهیم که به فریاد مهاجرین افغانی مقیم ایران که هر روز یکی از آنها در زیر مشت و لگد پلیس ایران جان می دهند برسند و اخبار و فریاد مظلومیت آنهارا به گوش مردم جهان برسانند و دولت ایران بخاطر زیر پا گذاشتن کرامت انسانی و رفتار ضد انسانی با مهاجرین افغانی ، در عرصه بین المللی مورد باز خواست و محاکمه قرار گیرد .

      دو کلمه حرف حساب با حامد و محمود    

آقای حامد کرزی ریاست جمهوری اسلامی افغانستان !! ما مهاجرین افغانی مقیم ایران از شما می خواهیم که زمینه بازگشت ما را به عنوان یک رئیس دولت هرچه زودتر فراهم کنید و مارا از این جهنم و ظلم و ستم نجات دهید که ما بیش از این حتی یک لحظه حاضر نیستیم در ایران بمانیم.

آقای محمود احمدی نژاد ریاست جمهوری اسلامی ایران !! ما مهاجرین به هیج وجه اصرار بر ماندن در کشور شما را نداریم و شما نیز می توانید مانند سایر کشور های اروپایی و ... مهاجرین را از کشور خود اخراج کنید اما از شما انتظار داریم حد اقل مانند یک انسان رفتار کنید  همان چیزی که همیشه از آن خودتان دم می زنید و شعار می دهید اما در عمل از آمریکا و اسرائیل هم کم می آورید ما از شما انتظار نداریم که بر ما به عنوان یک مسلمان بنگرید و ما هم تاکنون اگر دیدگاه یک دولت مسلمان شیعی را به شما داشتیم پس از این شما و آمریکا در نظر ما هیچ تفاوت ندارید فقط می خواهیم در هنگام اخراج کردن مهاجرین به مانند یک انسان با ما رفتار شود و چاره و راه منطقی و عقلائی در پیش گرفته شود. همین و بس .

     چشم امید مهاجرین به پارلمان و مجلس ملی افغانستان !   

نمایندگان مجلس به هوش باشند و زیرکانه عمل کنند . وقت آنست ثابت کنند که نماینده و دلسوز مردم و ملت خود هستند !

سکوت علما و مراجع و ولی فقیه در برابررفتارهای غیر انسانی پلیس ایران در اماکن مقدسه و حرم های مطهر  متزلزل شدن دین و ایمان نوجوانان و جوانان مومن مهاجر  را در پی دارد

             تشکیل اتحادیه وبلاگ نویسان دفاع از حقوق انسانی مهاجرین افغانی در ایران 

                           و فراخوان مشارکت ...  در ستون فهرست ها                   

   حقوق انسانی مهاجرین افغان در ایران 

چندی پیش خبرهای زیاد در مورد برخوردهای نادرست و غیرانسانی سربازان کشور همسایه ایران در برابر مهاجرین افغان در اکثر رسانه‌های داخلی و بین‌المللی انعکاس یافت...
- ده‌ها دختر نه ده ساله را از راه مدرسه بازداشت کردند روانه اردوگاه سفید سنگ کردند. دختر دانشگاهی را که از دانشگاه در راه بازگشت به خانه‌اش بود، بازداشتش کردند. پسربچه‌های زیر 12 سال را از کوچه‌ و راه مدرسه‌ شان بازداشت کردند. پدری را در راه بازگشت به خانه‌اش بازداشت کردند. دخترهای جوان را از مرکز شهر بازداشت کردند و از مرز خارج کردند به جرم افغان بودن‌شان و به جرم نداشتن مدرک اقامتی. عکس و خبرهای پخش شد که سربازان ایرانی در حالی لت و کوب زنان آوارهء افغان بودند.

آنقدر خبرهای دردآور و وحشتناک از زندانها و اردوگاههای ایرانی را می‌شنیدیم که به انسان بودن و مسلمان بودن آن عده از برادران ایرانی که مرتکب چنین اعمال ضد انسانی بودند، شک بردیم.
متاسفانه دولت افغانستان هم بنا به بعضی ملحوظات و سیاست‌های همسایگی، از اعتراض و اخطار به دولت ایران چشمپوشی کرد و حتی نخواست در این مورد سر و صداها بلند شود فقط بعضی از سازمانهای حقوق بشر نگرانی‌شان را در این مورد ابراز کردند و بس.
شایعه هم بود که بعضی حلقات و سازمانهای داخلی از دولت اعتراض کردند و از دولت خواستند که چرا در چنین موردی که به هزاران افغان هتک حرمت و ستم میشود خاموش، نشسته است.
بدنبال اعتراض آنها، سفارت جمهوری اسلامی ایران در کابل دست به انتشار اعلامیهء زد که بعضی نکات دقیق و جذّاب آن را در اینجا می‌آورم:

" موضوع خروج به همهء افغانها تعلق نمی‌گیرد بلکه آنهاییکه مدّت اسناد شان ختم شده، اخراج می‌شوند.
اینها هم فقط باید خانواده‌های شان را بفرستند اگر خودشان توان کار را دارند، در ایران بمانند. فعلا در شهر تهران 90 فیصد کسانی که زباله‌ها را پاک می‌کنند، حفاری چاها و لین‌های برق و گاز را انجام میدهند، مستراح‌ها را پاک می‌کنند، مهاجرین افغان هستند. اینها باید کار کنند و به خانواده‌های شان کمک بفرستند. و مطابق قانون، 25 فیصد عواید شان را به مراجع قانونی دولت تسلیم کنند. برای ادامهء تعلیم یک نفر شاگرد، باید حدود صد هزار تومان به دولت ایران تحویل بدهند".

این اطلاعیه وقتی صادر شد که بیش از چند روز از توافقات دولتین، در حد ریاست‌جمهوری‌ها و وزاری داخله و کمیشنری عالی مهاجرین در باره‌ء حفظ حقوق انسانی مهاجرین، نمی‌گذشت. جالب اینجاست که سفارت دولت جمهوری اسلامی ایران در کابل، بدنبال پخش اخبار تکاندهنده آزار و اذیت مهاجرین افغان در ایران، دست به انتشار چنین اعلامیهء زد، آنهم در کابل نه در ایران.
این هم از حق و حقوق انسانی مهاجرین افغان در ایران کشور همسایه، دوست، همزبان و هم‌دین و هم‌کیش.