لحظه ها

 

 

         لحظه ها       

 

لحظه ها رو با تو بودن  

در نگاه تو شکفتن

حس عشق و در تو دیدن

مثل رویای تو خــواب

با تو رفتن با تو موندن

مث قصه تو رو خوندن

تا همیشه تو رو خواستن

مث تشنگی یه آب ه

اگه چشمات من و میخواست

تو نگاه تــو میمردم

اگه دستـات ماله من بود

جــون به دستـات میسپردم

اگه اسـم مو میخوندی

دیگه از یاد نمی بردم

اگه با مـن تــو میموندی

همه دنـیــا رو میبردم

 

            

 

نظرات 2 + ارسال نظر
آزاد دوشنبه 24 دی 1386 ساعت 05:38 http://www.cheshmehregi.com

باز این چه شورش است که در خلق آدم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
محرم ، ماه پیروز خون بر شمشیر ، ماه حماسه ی تارخ بشریت از راه رسید و همه را باز به تفکر واداشت که چه باید کرد تا آزاد و آزاده بود .
موفق و سربلند باشید ، آزاد

امید من رضا هستم . منو می شناسی تواصفهان باهم بودیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد