برای کسی که خیلی دوسش دارم .
برای عشقم می نویسم برای تو و چشمان تو
به کسانی که می گفتند عاشقی دیوانگی است می خندیدم
به آنان که عاشقانی مجنون و دیوانه بودند می خندیدم
به عاشقانی که ازدوری می گریستند می خندیدم
به آنان که بیمار عشق بودند می خندیدم
چون نمی دانم درد عشق چیست
اکنون هم عاشقی دیوانه ام هم گریان
چون با دیدن چشمان زیبایت
اسیر درد بی درمان عشق شدم
همیشه دوست دارم
مینویسم برا کسی که خیلی دوسش دارم تو عمرم نتونستم کسی را مثل اون دوست داشته باشم حتی خودما چون بارفتن اون دچار افسردگی شدم طاهر هنوزم دوست دارم منتظرت میمونم شاید خدا عشق منا تو دلت بزاره